فرشته ی مهربون

دندون موشی

سلام دختر گلم.وای که مامان وبابا چقدر از دیدن دندونای بالایی شما که تازه نیش زده خوشحال شدن دیروز.اره گلم دیروز من متجه شدم که یه تیزی به انگشتم خورد واون تیزی چیزی نبود جز دندونای مووووووش موووووشی شما.مبارکت باشه عشششششقم ...
26 فروردين 1394

شیرین کاری های فرشته جونم

سلام به روی ماه دختر گلم"امرروز فرشته جون مامانی یک سال و27 روزشه ومن میخوام یه ذره از شیرین کاری های دخترکم روبراش بنویسم.عشق مامانی وبابایی الان مامان وباباواب وددر روقشنگ میگه/حسابیم دردری شده ویه روز که میمونیم خونه هم من وهم خودشو کلافه میکنه/باهر اهنگ کوچیکی نانای میکنه/دوست داره غذاشو خودش بخوره وهمه جا بمالونه/بچه هارو خیلی دوست داره وتوجمعشون ذوق میکنه/عاشق حمام واب بازیه/چند لحظه کوتاه می ایسته وهزارتاکاردیگه داره این اتیش پاره جیگرما.............فقط میخوام بدونی که عشق من وعمر بابایی فرشته ی مهربون.دوستت دارم گل نازم.ا
22 فروردين 1394

عیدنوروز(دومین بهار فرشته ی مهربون)

سلام گل دخترم.عیدشمامبارک.ادومین بهار زندگیتو درمنزل اقاجون وعزیز شروع کردی /لحظه ی تحویل سال1394 ساعت2:15دقیقه بامدادبود وشماوبابایی خواب بودین.عزیز بنابه رسم قدیمی شگون خونه اقاجون شد.(شگون یک سنت قدیمی درشمال است که لحظه تحویل سال یک نفر از اعضای خانواده سبزه وقران به دست پشت در می ایستد وبعداز تحویل سال میاد داخل منزل وقدمش خیروبرکت میاره)ما7روز اول روشمال بودیم و حسابی خوش گذروندیم.
20 فروردين 1394

تولد یک سالگی فرشته جون

سلام  دختر خوشگل مامانی :   امروز جشن تولد یک سالگیت بود ومن وبابایی برای شما روز قبل از تولدت یک گوسفند قربونی کردیم به نیت عقیقه وبا اون گوشت غذا درست کردیم وشب تولدت دادیم به مهمونا.ما60 نفر مهمون داشتیم وحسابی خونه باباجون اینارو تزیین کردیم مهمونی شمااز ساعت 6غروب شروع شد وتاساعت 12شب طول کشید.دست همگی مخصوصا بابااحمد و باباجون رحمان ومامان جون وعزیز درد نکنه .جشن خوبی بود حسابی خوشحال بودی ومیرقصیدی.دووووووووستت داریم فرشته ی مهربون.
25 اسفند 1393